ساده بگویم..
لالایی شبانه ها,
موسیقی من شده است؛
من از شیهه ی اسب ها
نیز شعر می سرایم!
حتی هنگامی که زیر گاری شکسته ی انها افتاده باشم..
قافیه ها مظهر طلا شده اند,
دیگر هیچ احمقی برای وزن اندیشه ها,
ترانه نمی سازد؛
خنده اور است که من نیز هنوز شاعرم..!!
کلماتی که دیگر گفتار نوشته ها نیستند..
مدال بزرگ تاریخ, حلقه اویز مداحان شده است..
و من در غرور تنهایی کلمات,
گمنام خواهم مرد..!!
نویسنده:مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0