من یقین خود را
به سود هیچ مصلحتی انکار نمی سازم..
ایمان خویش را
با هیجان هوسی الوده نخواهم کرد..
من هر انچه را اموخته ام
به تو نیز خواهم اموخت..!
استاد من /علی/ است..
و شریعت راهم, اعتقاد اوست..!!
همنشینی که در انزوای تاریخ,
هنگامی که در خلوت تمدنها گم شده بودم.. او را در کویر عرفان, و در شراب عشق, پیدا نمودم..!
او رفته است..!!
سالهاست که دیگر نیست..!
و من زندگی خود را در خیال او زیسته ام..
نفسی که هر گامی,
به او نزدیک میشوم.. این تمام بودن/من/ است..!!
نویسنده:مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0