هنگامی که به کربلا رفتم
و از کنار دیدار شاهان ایرانی همچون:
مظفرالدین شاه,
محمد علی شاه,
احمد شاه......
می گذشتم,
بر گور میرزا فراهانی( امیر کبیر ) نشستم..
و لحظه ای وقایع تاریخ ایران که دیگر او نبوده و ندیده از گذر سالها برایش شرح می دادم؛
یکی از متولی های گورستان امد و با خنده گفت:
امیر کبیر ترک زبان است..تو با زبان....... حرف میزنی؟.. و من هیچ نگفتم,
که چنین احمقانی می پندارند که زبان مردگان همچون حیات زندگی انان,
هنوز در نژاد پرستی خویش گویاست..!!
نویسنده: مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0