دشواری این عالم با ناز تو اسان است..
چیزی که نشد پیدا, در پیش تو پنهان است..
درمانده ی هر شهرم, شاید نفسی جویم..
با هرکه سخن گویم, دل خسته گریبان است..
ای بلبل هر گلشن, خود باغ و گلستانی..
هرجا که تو می مانی, صد باغ و گلستان است..
در تاب و تب شب ها, در سوز تو بیمارم..
دردی که به دل دارم, بیهوده ی درمان است..
ای فتنه نگاه من, در گوشه ی ویرانم....
طوفان خرابی که, ابادی ویران است....
معشوق به غم زیبا, در چاه کدام صحرا..؟
خوابی که نشد رؤیا, تعبیر پریشان است..!
ای دل به کدام خلقت, غوغای به صحبت شد؟
هرجا که محبت شد, پیدایش انسان است..!!
گفتم به چراغ شب, خاموشم و تنهایم...!
گفتی که نمی ایم, این خلوت مستان است..!!!!!
شاعر: مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0