دزدید گلی بلبل باغ خوش هوس.......!
باغبان امد و من شاهد زنجیر شدم..!!!!
هرچه در میزدم این خانه چرا باز نشد؟
صاحبش نیست مگر؟ رفته به دلگیر شدم
عشق امد به دلم, پیر حرم دید مرا.....!!
من نگفتم به خدا عشق دلم, پیر شدم..!
من نخوردم به طمع میوه ی ممنوع بهشت..
دل نبودش ارزویی, ز خودم سیر شدم..!
هرکه بر بام پریدن, پر رفتن بگشود.....
من به جایش به قفس حکمت تقدیر شدم..
غم رفتن که نشد, کام هوس سوخت مرا..
عبرتی گشتم و حاصل ره تدبیر شدم...!
من کویرم, که چنین (نفس نفس) امده ام..
به چه تهمت به (نفس) عذر به تقصیر شدم..!!
در نبودت همه شب, ساز به گریه می زدم..
ای عجب سازی که من, مطرب تکفیر شدم..!
شاعر, مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0