در پیچ وخم پنهان دردها,
رنج
تازه ای می روید..
از حقیقتی
خاموش بر خلوتگه
ارامگاه انسانیت..
بر کابوس پریشان
(پرلاشز) …
همچون (سگ ولگرد) …
خاطره ای از
عشق (مرجان)…
با حسرت (داش اکل)…
(ترانه های خیام) تو
به (بن بست)
کوچه ی (حاجی مراد)…
رسیده اند,
طوفانی در (گرداب)…
با (اخرین لبخند)…
در (اینه شکسته)
همراه کودکی با
(عروسک پشت پرده)
با (توپ مرواری)…
همچون من با
(داستان فردا)…
همچون تو
(اسیر فرانسوی)…
شادی (شب های ورامین)…
و اینک (زنده به گور)…
اشک هایی با
(سه قطره خون)
در (سایه روشن)…
به نزد تو امده ام…
بیدار شو,
ای نهایت رنج ها,
محض خدا بیدار شو,
ای اسمان دورتر
از وحشت
زمینی نزدیک تر..
ای خوابگاه عشق,
ای مسیح مردگان,
ای انسان,
در پهنای فریادها
نام تورا
میشنوم:
هدایت رفت… هدایت مرد…!
وای بر من گور دورش…
وای بر تو (بوف کور) ش…!
نویسنده:مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0