شد در معما زندگی
در باوری اسان روا…
شد در درونم ماجرا..
من بی رها پیوسته ام
دل کودکانه جستجو…
همچون عروسک ارزو…
در عشق او دلبسته ام
گفتی چرا یغما چنین؟…
گفتم چو دیدم نازنین..
پیمانه را بشکسته ام
دیدم چو کعبه بی خدا…
در خانه رفتم بی صدا…
بنگر کجا بنشسته ام
دزدی شدم بر بام خود…
دیدم درون بدنام خود..
با پای بد اهسته ام
حال مرا پرسیده ای؟…
گفتم مگر نشنیده ای؟…
من خسته ام من خسته ام
شاعر:
مجاهد ظفری
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0